خوانـ کرمــ

خوان کرم گسترده ای .. مهمان خویشم برده ای .. گوشم چرا مالی اگر .. من گوشه نان بشکسته ام

خوانـ کرمــ

خوان کرم گسترده ای .. مهمان خویشم برده ای .. گوشم چرا مالی اگر .. من گوشه نان بشکسته ام

۹۲ مطلب توسط «حسن زاده» ثبت شده است

سلام این شعر را شاعرش را نمدونم کیه ولی خیلی قشنگه:

هوا آشفته بود و شهر مجنون
زمین سر در گریبان، چشم پر خون
حماسه می‌خروشید از گلوشان
ز رگ‌ها خون غیرت سخت جوشان
که عاشورا کسی رقصیده؟ او کیست؟
چه کس با شاه دین جنگیده؟ کوفیست؟!
از این غم شهر گویا پر ز شیر است
دی از گرمای این دل‌ها چو تیر است
همه عمارگون، آماده، هوشیار
تمام شهر بیدارند، بیدار
کسی حرمت شکن آشوب کرده
شغالی بیشه را مخروب کرده
الا ای فتنه گر، شیطان، حرامی!
میان بیشه‌ی شیران خرامی؟!
شما، ای جمله عالم گوش دارید
کلام آوازه‌ی بر گوش دارید
به ایران، رهبری فرزانه داریم
اشارت او کند جان می‌سپاریم
الا ای فتنه‌گر، ما مرد جنگیم
برای رجمت ای ابلیس، سنگیم
چو شمشیر آخته، در دست اوییم!
بمیرید از حسد، سر مست اوییم
ابابیلیم اگر بر فیل‌هایید
چو ریگی نرم آخر زیر پایید
9 دی سیل مردم باز جوشید
تمام سینه‌ها آخر خروشید
خس و خاشاک را از شهر راندند
سران فتنه زیر پای ماندند
ولی حرفیست بی پیرایه‌ای دوست
که این حرف از زبان یار حق گوست
"بصیرت " یاب، بیدارست دشمن
ز حقد و کینه تبدار است دشمن
صف آراییست! اما در غبار است
میان فتنه ره دشوار و تار است
چراغ راه ما را جز ولیّ نیست
کسی رهبر به جز "سید علی " نیست

التماس دعا

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۸۹ ، ۱۳:۳۹
حسن زاده

بسم الله

برروی گونه ها پر از اشک روضه هاست

تا مانده رد پای محرم بیا بیا


پی نوشت:

از بد عهدی ایام دلم ریش است و جایی و کسی نیست که........
گاهی فقط انسان محتاج است تا فقط کلمه ای بشنود فقط کلمه ای
نه حس همدردی میخواهد و نه حس لطافت .فقط میخواهد که بشنود ...
زمانه به من آموخت .......
تنها خواهی ماند
تنهایی دور از جمع بودن نیست دور از آرامش بودن هم هست .
بگذریم و بگذریم چون گذشته .......
التماس دعا.......
راستی و گاهی هم میخواهد که فقط شنیده شوی ولی.....
۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۸۹ ، ۱۸:۵۱
حسن زاده
بسم الله

یلدا با حسین

ما چله نشین شب یلدای حسینیم

ماتم زدگان غم عظمای حسینیم

 ماغرق عزای پسر فاطمه هستیم

ما تا به سحر محو تماشای حسینیم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۸۹ ، ۱۵:۴۲
حسن زاده
بسم الله

روز سوم

روز خانم حضرت رقیه(س)

جهان بدون وجودت خرابه ای عدم است

خرابه با گل رویت وجود دم به دم است

به چشم کودک عاقل مرا نگاه مکن

کسی که عشق ندارد به عقل متهم است

هزار کعب نی و دشنه گر قلم گردند

برای گفتن یک ضرب تازیانه کم است

میان خنده ی این چشم های بی پروا

یتیم را به تماشا گذاشتن ستم است

بگو برای چه دشنام می دهند مرا؟

رقیه ترجمه ی زخم های محترم است

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۸۹ ، ۱۴:۰۶
حسن زاده

بسم الله

خدا رو شکر محرم تو دیدم دوباره آقاجون

 

سرت چون گشت سرگردان ز کوفه تا به ویرانه

                                                                                از آن سیار می باشم از این خانه به آن خانه

 

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۸۹ ، ۱۲:۲۲
حسن زاده