ام ابیها...
زهرا عصاره عصمت است. زهرا، آیینه پاکی است. زهرا زلال کوثر است. ای همیشه جاری! ای بهار کوتاه! ای
ترنم باران وحی! در شکوه مقام تو حیرانم که معنویت رشتههای چادرت دست نیاز میآویزد و معرفت به غبار
آستان خانهات بوسه میزند. برهوت این دنیای خاکی شایان میزبانی چشمه سار همیشه جاری تو را نداشت.
تو که در آیینه زخمها و داغها و در هجران پدر غریبانه زیستی و در وداع شبانهات با پهلویی شکسته، خانه
گلین را به امید آغوش بهشتی پدر ترک گفتی...
سیل اشکم راه بینائی گرفت
بند بندم عطر زهرائی گرفت
عشق را از فاطمه آموختم
چشم بر دست کبودش دوختم
دست او صدها گره وا می کند
دست او والله غوغا می کند
دست او مشکل گشای عالم است
روی آن جای لبان خاتم است
دست او دنیای احسان و صفاست
دست او مشکل گشای مرتضی است
حیف شد آن دست را دشمن شکست
با غلاف تیغ اهریمن شکست
گویمت از قصه شهر نبی
از شرار آتش و بیت علی
درد بود و آتش و افسردگی
یاس یود و سیلی و پژمردگی
آه بود و ناله و بغض گلو
پهلوئی بودو لگدهای عدو
در میان کوچه آن دنیا پرست
راه را بر مادر سادات بست
گویمت سر بسته در آن کوچه ها
فاطمه گم کرد راه خانه را
آه ای مجنون زبان در کام گیر
لب فرو بند و کمی آرام گیر
فاطمیه هم رسید...........
آجرک الله یا بقیة الله ............
ولی من میخام به غریب مدینه آقام امام حسن(ع) یه جور دیگه تسلیت بگم.....
آقا جون خدا بهتون صبر بده...........
آخه ارباب شما شاهد بودید که ..........................
آخه ارباب رفتنه دست شما تو دست مادر بود ولی برگشتنه...........................
آقا جون خدا صبرت بده
آقا جون................
....................................................
زیارت قبول...
باز هم مثل همیشه دیر رسیدم...
دلم برای آقا تنگ شده,خوش به سعادتتون.
کاش...