حسن جان تولدت مبارک
کریم کاری به جز جودْ و کرم نداره
آقام تو مدینه ست ولی حرم نداره
یه روز آقا امام حسن (ع) داشتن توی مدینه راه میرفتن میببنن یه عده که جزام دارن نشیتن دارن غذا می خورن . یکیشون خدمت آقا عرض میکنه شما با غذا نمی خورین .
کریم اهل بیت هم میشینن پیش اونها و...........
درد دل:
یه عده داشتن با امام حسن(ع) توی راه میرفتن
آقا سوار مرکب نبودن
خدمت آقا عرض کردن . آقا شما چرا دارید این مرکب ها را میارید و سوار نمیشید
آقا فرمودند:این ها را واسه تو راه مونده دارم میارم...................
--------آقا جان منم تو راه موندم
دست منم بگیر
نشسته ام بنویسید گدا. گدا. آقا
چقدر محترم است این گدای با آقا
نشسته ام بنویسید حسن . کریم . کرم
مدینه سفره آقا . برو بیا .آقا
نشسته ام بنویسید به جای العفوم
الهی یا حسن ْ و یا کریم یا آقا
تو مهربانیت از دست گیریت پیداست
بگیر دست مرا هم تو را خدا آقا
دخیل های نبسته شده زیاد شدند
چرا ضریح نداری چرا. چرا. آقا
تویی کریم کرم زاده .من گدا زاده
مرا خدا به تو داده تو را به من آقا
آخر یه روز شیعه برات حرم میسازه
حرم برای تو شه کرم میسازه
آخر برات یه گنبد طلا میسازیم
شبیه گنبد امام رضا میسازیم
به کوری عایشه و دشمن حیدر
بقیع تو آباد میشه گل پیمبر
سر مزارت ضریح طلا میسازیم
مثل ضریح شش گوشه بهش مینازیم
آخر یه روز ضریحت و بغل میگیرم
حسن حسن میگم پای ضریح میمیرم
پنجره فولاد میسازیم حاجت میگیریم
دخیل میبندیم بدونی بر تو اسیریم
سقا خونه بنا کنیم با شور احساس
سر قبر ام البنین مادر عباس
سلام
عیدتون مبارک.عید خودم هم مبارک.
دیشب میخواستم بنویسم ولی نشد.
ببخشید شاید باید شاد مینوشتم ولی خوب آخه ما چون آقامون از همون کودکی همش با غم و غصه بود.
آخه چون ما آقامون تنها شاهد کوچه بود.
آخه چون ما آقامون را همه توی شهر آزار میدادن و میگفتن .................المومنین
آخه چون ما آقامون.........
هر چی سعی کردم شاد تر از این بنویسم نشد....
التماس دعا
خیلی زودتر منتظر زدن یه پست ازت بودم
فکر میکردم باید از خیلی قبل تر خودت رو اماده این روز کرده باشی ...
امروز تو سالن دعای ندبه بهشت زهرا داشتم نماز رو به جماعت می خوندم ...بعد حاج آقا که خیلی جوون هم بودن شروع کردن به سخنرانی و از امام حسن (ع) گفتن ... یه جا گفتن که تو مجلسی یه مردی موقعی که آقا داشتن صحبت میکردن بلند میشن و ادای حضرت رو در میارن و چند تا ادا و اطوار بیخود انجام میدن ...آقا دلشون میشکنه و میگن این زنه کیه تو جمع مردا !! و همه میبینن که اون تغییر جنسیت داده و زن شده ....امام میفرمایند برو خونه رنت هم مسخ شده و تبدیل به مرد کردیمش ..دستش رو بگیر وببرش بغداد اونجا بچه ای خواهید داشت مه خنثی خواهد بود !
برام جای سوال شد ....موندم تا ایشون اومدن بیرون پرسیدم سند این روایت ؟ گفتن کتاب ......الان هیچ کدوم ازدو کلمه اش یادم نیست فقط گفتن راجع به معجزات 14 معصوم نوشته شده .... گفتم عدالته که زنش رو به گناه مرد ، تبدیل به مرد کردند ؟ گفتند عدالته ...مثل زمانی که پدر ومادری بچه عقب مونده دارن ... گفتم رافت امام اینو نمیگه .... گفتند داشتند به اسلام بد وبیراه می گفتن و منحرف میکردند .... ما هم التماس دعایی گفتیم واومدیم بیرون .....
اما هنوزم ......
قربون کریم اهل بیت برم که انقدر تنها بود ...حق داشتی شاد نباشی
گرچه امروز روزی هم پیامبر و هم علی و فاطمه شادند و در خانه ی علی روشنی و شادی موج میزند
خیلی التماس دعا
راستی شنیدم افطاری میخوای بدی ..... همین جوری هاست دیگه ....باشه