خوانـ کرمــ

خوان کرم گسترده ای .. مهمان خویشم برده ای .. گوشم چرا مالی اگر .. من گوشه نان بشکسته ام

خوانـ کرمــ

خوان کرم گسترده ای .. مهمان خویشم برده ای .. گوشم چرا مالی اگر .. من گوشه نان بشکسته ام

۲ مطلب در تیر ۱۳۹۰ ثبت شده است

بسم الله

و سلام نام خداست........

برای ولادت آقا با اندکی تاخیر

این دلخوشی کجاست که تو زود می رسی؟

در یک پگاهِ جمعه ی موعود می رسی؟

سهراب مُرد، رستمِ بیچاره سکته کرد

آیا شما همیشه چنین زود می رسی؟!

بعداز سه بار جنگ جهانی و قتل عام

در بدترین زمانه ی موجود می رسی!!

اخبار گفت: منتظر مقدم توائیم

او در ادامه اش که نیفزود می رسی

این فرش از جوانی خود بود منتظر

وقتی که مُـرد قالی و٬ فرسود می رسی!

تا بود ناز کردی و پیشش نیامدی

حالا که شاعرت شده نابود٬ می رسی

آقا! جسارتاً به شما عرض میکنم:

باور نمی کنم که شما زود می رسی

دارم میرم مشهد انشالله...................

.دعا کنید که محتاج محتاجم.......................

بر مشامم می رسد هر لحظه بوی انتظار

بر دلم ترسم بماند آرزوی وصل یار

تشنه ی دیدار یارم ای اجل مهلت بده

تا ببینم با دو چشمم چهره ی زیبای یار

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۰ ، ۱۹:۴۰
حسن زاده
بسم الله

وسلام نام خداست.....

کنار سفره که بودیم حرف مشهد شـد
وزید بوی خراسان و ناگـهان رد شد

دوباره یـاد غریب آ...شـنا و شـوق حرم
و سیل اشک که پشت پلکها سد شد

و دخترم که به دل حسرت زیارت داشت
درست هم نظر مرتضـی و احمـد شد

دو سـال هست که تو قـول داده ای بابا
بـرای مـا که نـرفتیم واقعـآ بـد شد

تمام بودنـم آوار شـد و یـک لحظــه
زمان برای عبور از خـودش مردد شد

دو روز بـعد بلیـط و شـروع یک پروار
کبوترانـه دلـم بـی قـرار گنبـد شد

قطار تهران،مشهد درست ساعت هشت
و ایستگاه که سرشار بـوق ممتد شد

و چند ساعت دیـگر به صحـن آزادی
نگاه منتظرم گـرم رفـت و آمـد شد
 
سلام آقا جان
 
یا علی ابن موسی الرضا(علیه السلام) .......آقا جان .........
 
دلم برا حرمتون خیلی تنگ شده آقا جان خیلی .........
 
شما بطلبید بیایم شاید گره این دل ما هم باز بشه ..........
 
۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۰ ، ۰۸:۳۴
حسن زاده