خوانـ کرمــ

خوان کرم گسترده ای .. مهمان خویشم برده ای .. گوشم چرا مالی اگر .. من گوشه نان بشکسته ام

خوانـ کرمــ

خوان کرم گسترده ای .. مهمان خویشم برده ای .. گوشم چرا مالی اگر .. من گوشه نان بشکسته ام

۱ مطلب در مهر ۱۳۹۱ ثبت شده است

بسم الله

وسلام نام خداست...

نزدیک به یک سال می گذرد که درآتشی سوزان می سوزم...

کم تر شبی است که بدون آب دیده به خواب رفته باشم وآه های آتشین قلب و روح مرا خاکستر نکرده باشد...

خدایا نمی دانم تا کی باید بسوزم؟

تا چند رنجببرم؟

در همه حال و همه جا و همیشه تو شاهد بوده ای عشق پاکی داشتم و آن را به پرستش ذات مقدس تو ارتباط می دادم...

ولی عاقبتش به آتشی سوزان مبدل شد که وجودم را خاکستر کرد...

احساس میکنم تا ابد خواهم سوخت...

شمعی سوزان خواهم بودکه از سوزش من شاید بشریت لذت خواهد برد...

خدایا از تو صبر می خواهم و به سوی تومی ایم خدایا تو کمکم کن...

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۱ ، ۱۵:۴۰
حسن زاده