بسم الله
السلام علیک یا ابا محمد الحسن بن علی و رحمه الله و برکاه
آقا جان سلام
سلام به همه
توی دو سه پست پیش نوشته بودم که خیلی هوای امام رئوف رو کرده ولی فکر
نمیکردم که آقا انقدر زود جوابمو بده.
انشالله اگه لایق باشیم به یادهمتون هستیم.
اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی،
الامام التقی النقی و حجتک علی من فوق الارض و من تحت الثری،
الصدیق الشهید، صلاه کثیره تامه زاکیه متواصله متواتره مترادفه
کافضل ما صلیت علی احد من اولیائک.
التماس دعا
من دست خالی آمدم ، دست من و دامان تو
سرتا به پا درد و غمم، درد من و درمان تو
تو هر چه خوبی من بدم ، بیهوده بر هر در زدم
آخر به این در آمدم ،باشم کنار خوان تو
من از هر دررانده ام ، من رانده ی وامانده ام
یا خوانده یا نا خوانده ام ،اکنون منم مهمان تو
پای من از ره خسته شد، بال و پرم بشکسته شد
هر در به رویم بسته شد، جز درگه احسان تو
گفتم منم در می زنم ،گفتی به تو سر می زنم
من هم مکرر می زنم ،کو عهد و کو پیمان تو؟
سوی تو رو آورده ام، ای خم سبو آورده ام
من آبرو آورده ام، کو لطف بی پایان تو؟
حال من گوشه نشین، با گوشه ی چشمی ببین
جز سایه ی پر مهرتان، جایی ندارم جان تو
من خدمتی ننموده ام، دانم بسی آلوده ام
اما به عمری بوده ام، چون خار در بستان تو
اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی،
الامام التقی النقی و حجتک علی من فوق الارض و من تحت الثری،
الصدیق الشهید، صلاه کثیره تامه زاکیه متواصله متواتره مترادفه
کافضل ما صلیت علی احد من اولیائک.
کنار سفره که بودیم حرف مشهد شـد
وزید بوی خراسان و ناگـهان رد شد
دوباره یـاد غریب آشـنا و شـوق حرم
و سیل اشک که پشت پلکها سد شد
و مادرم که به دل حسرت زیارت داشت
دو سـال هست که تو قـول داده ای بابا
بـرای مـا که نـرفتیم واقعـآ بـد شد
تمام بودنـم آوار شـد و یـک لحظــه
زمان برای عبور از خـودش مردد شد
دو روز بـعد بلیـط و شـروع یک پرواز
کبوترانـه دلـم بـی قـرار گنبـد شد
قطار تهران،مشهد درست ساعت هشت
و ایستگاه که سرشار بـوق ممتد شد
و چند ساعت دیـگر به صحـن آزادی
نگاه منتظرم گـرم رفـت و آمـد شد
آقا من که لایق اینهمه محبت نیستم ولی شما خیلی کریم اید.
راستی یادم رفت
پنجره فولاد رضا برات کربلا میده......................
آقا جون از راه دوری اومدم.............................
قربون کبوترای حرمت...................................