و اندر احوال رمضان
پنجشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۸۹، ۱۰:۵۱ ق.ظ
ای ساربان اهسته ران
ارام جان گم کرده ام
اخر شده ماه خدا
من میزبان گم کرده ام
در میکده بودم ولی
بیرون شدم از غافلی
ای وای از این بی حاصلی
عمر جوان گم گرده ام
پایان رسد شام سیه
اید حبیب من ز ره
اما خدا حالم ببین
من یار را گم کرده ام
ای وای از این غوغای دل
از دلبرم هستم خجل
وقت سفر ماندم به گل
من کاروان گم کرده ام
نعمت فراوان دادیم
منت به سر بنهادیم
اما ببین نامردیم
مولاتو را گم کرده ام
من عبد کوی عشقم و
من شاه را گم کرده ام
اقا تو را گم کرده ام
اقا تو را گم کرده ام
اقا تو را گم کرده ام
بنوشتم این نامه چنین
با خون دل ای مه جبین
اما ببین بخت مرا
نامه رسان گم کرده ام
شرمنده ام اما بگم
اقا تو را گم کرده ام
پ ن:
اصلا باورم نمیشه یه سال شد و دوباره این مهمونی شروع شد.
خدا جون ممنونم که بازم رام دادی.
انشالله امسال مهمون خوبی واست باشم.
از همتون التماس دعا
۸۹/۰۵/۲۱
سلام علیکم
التماس دعای فراوان
یا الله...