خوانـ کرمــ

خوان کرم گسترده ای .. مهمان خویشم برده ای .. گوشم چرا مالی اگر .. من گوشه نان بشکسته ام

خوانـ کرمــ

خوان کرم گسترده ای .. مهمان خویشم برده ای .. گوشم چرا مالی اگر .. من گوشه نان بشکسته ام

۱۴ مطلب در فروردين ۱۳۸۹ ثبت شده است

مسافران همه برگشته اند ٬ الا تو

سرود صبح ظفر گشته اند ٬ الا تو

رسیده منتظران را نوید ٬ الا من

مسافر همه از ره رسید ٬ الا من

¤

همه شریک غم خواهرند ٬ الا تو

عصای دست و دل مادرند ٬ الا تو

همه به خواب نفس سوده اند ٬ الا من

و با خیال خود آسوده اند ٬ الا من

¤

کسی قرار دل من نبود ٬ الا تو

کسی بهار دل من نبود ٬ الا تو

همه به خواب تو را دیده اند ٬ الا من

گلی ز خنده تو چیده اند ٬ الا من

¤

ز دیده رفته ز دل رفتنی است ٬ الا تو

که یاد هیچکسی تازه نیست ٬ الا تو

تو را ز یاد همه برده اند ٬ الا من

به قاب خاطره بسپرده اند ٬ الا من

¤

ز رفتگان همه پیکی رسید ٬ الا تو

به بازگشت همه هست امید ٬ الا تو

به پلکهای همه شب دمید ٬ الا من

مسافر همه از ره رسید ٬ الا من

 

 

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۸۹ ، ۲۰:۲۴
حسن زاده

 

شرمنده تونیم شهدا"، قافیه شد تو شعر ما

ردیف شعرمون همش" "چی‌کار کردیم بعد شما؟!"

هرچی شما خاکی بودین، ساده و افلاکی بودین

دادیم شمارو بِکِشَن، با قُپِّه‌ها، درجه‌ها

کوچیک بودیدم، حقیر بودیم، دادیم بزرگتون کنن

عکساتونو چاپ بزنن، رو پسترا و بنرا

این چاه اگه آبم داره، واسه‌ی ما خوب نون داره

چوب حراجتون زدیم، تو میدونا، خیابونا

آی خونه‌دار و بچه‌دار، زنبیل و بردار و بیار

پلاک و استخوان داریم، تحفه‌ی راه کربلا

پلاک و استخوان داریم، یک عالمه جوون داریم

شهری تو آسمون داریم، پاشین بیاین دُکّونِ ما

 گردنمون که کج میشه، غرورمون فلج میشه

کی می‌دونه راست یا دروغ؟ شرمنده تونیم شهدا

گاهی یک‌سال آزگار، سراغتون نمی‌آییم

گاهی می‌گیم مارش بزنن، با تاج گل می‌یایم ادا

چندوقت یکبار لباستون، تو تنمون زار می‌زنه

وبال چفیتون می‌شیم، همایشا، نمایشا

جنگل مولایی شده، شهرمون از دوز و دغل

هرکی به فکر خودشه، سواره‌ها، پیاده‌ها

چی‌کار کردیم بعد شما؟، به عقل جِنَّم نمی[آ]مد!

سکه زدیم به نامتون، اما تو بازار رِبا

خلوص نیت نداریم، ما حاج همت نداریم

همش داریم بیرون می‌دیم، فوق لیسانس و دکترا

دکترامو می‌گن شما، بچه‌رو دِپرس می‌کنید

دادیم که حذفتون کنن، از قصه‌ها، سانسورچیا

بچه‌هامون بچه‌هاتون، بنگی شدن، رنگی شدن

رومی شدن زنگی شدن، شرمنده‌ایم رومون سیا

من چی‌بگم آخر شعر، جون و دلم آتیش گرفت

شهید کشی بسه دیگه، جون امام وشهدا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۸۹ ، ۲۰:۲۴
حسن زاده

بسم الله

السلام علیک یا ابا محمد الحسن بن علی و رحمه الله و برکاه

سلام به همه

 

گر چه پیمان را شکستم بر سر پیمانه ام

  با همه بد عهدی ام آن عاشق دیوا نه ام

 

 گر به  ظاهر دورم از در گاه تو ای نازنین

 باز  هم مشتاق  روی دلکش جانا نه ام

 

  از در  میخانه ات  ای شاهد  خوبان مران

 با همه عصیان همان دردی کش میخانه ام

 

 پرده  بردار  از رخ زیبا  که مشتاق  تو ام

 آن  رخ  زیبا  ندیده  ،واله   ودیوانه ام

     

 پادشاه  جودی و ما  بنده در گاه  تو

 منتظر بر درگهت ،زان بخشش شاهانه ام

 

  در میان بحر هجران غوطه ور گشتم ولی

  باز  هم در   جستجوی  گوهر  دردانه ام

 

 همچون من هرگز نباشد بر درت پیمان شکن

  لیک  با الطاف  غیر  از تو،  شها! بیگانه ام

 

  چون که لطف توست تنها ضامن رسوایی ام

  ور  نه  آن گردم  که افشان در دل ویرانه ام

 

 انتظارت بیش از حد شد ،تحمل تا به کی؟

  آفتا با!   بهر  دیدار  رخت  پروانه ام

 

 واله و«شیدا » ومستم لیک ،محتاج توام

 یک نظر بر من نما، ای عارف فرزانه ام!

 

اللّهُمَ عَجّلِ لِوَلیکَ الفَرَج

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۸۹ ، ۱۸:۵۶
حسن زاده

سلام
کمی خسته ام ؛ می نویسم
ولی شاید با بغضی بنویسم  که صدای هق هق آن ، در کوچه های انتظار آشنای توست
زمان در گذر است ...
عمر شتابان مرا به وادی بادیه نشینان فراق های دلتنگی ، میکشاند
افسوسی توام با آه ...
چشمانم می لرزد
اشکهایم لغزان لغزان روانه است ...
سخت بی قرارم ...
یادم افتاد که بگویم :
بی قراری هایم شده کوله باری از درد و خستگی این زمان
این زمان جانکاه ،فرسود مرا !
دلم ...
دلم به سادگی بی قراری هایم بغض میکند و "میسوزد"...
قرارت هر زمان که نزدیکم میکند بی قرارم میکند .... و "میسوزم"
بغضم پر از هوای آمدن است
نی و نایم ،صدای آمدن است

یادت باشد...          خسته ام...            

                                                 خسته ام....!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۸۹ ، ۱۸:۵۱
حسن زاده

بسم الله

السلام علیک یا ابا محمد الحسن بن علی و رحمه الله و برکاه

سلام بر همه عزیزان

این شعری که توی این پست براتون نوشتم شرح حال خودمه یک وقت به کسی برنخوره،

آخه توی این روز سیزده به بدر یا بهتر بگم روز طبیعت که مقارن شده بود با جمعه

دل آقامون رو خیلی خون کردیم

آقا جون ببخش به مادرت

 

فریب ما نخور آقا، دروغ می گوییم

به جان حضرت زهرا (س) دروغ می گوییم

چه ناله ای؟ چه فراقی؟ چه درد هجرانی؟

نیا نیا گل طاها دروغ می گوییم

تمام چشم به راهی و انتظار و فراق

و ندبه­های فرج را دروغ می گوییم

دلی که مأمن دنیاست جای مولا نیست

اسیر شهوت دنیا، دروغ می گوییم

زبان، سخن ز تو گوید ولی برای مقام

به پیش چشم خدا دروغ می گوییم

کدام ناله غربت؟کدام درد فراق؟

قسم به ام ابیها (س) دروغ می گوییم

خلاصه ای گل نرگس کسی به فکر تو نیست

و ما به وسعت دریا دروغ می گوییم

مرا ببخش عزیزم که باز می گویم

نیا نیا گل طاها دروغ می گوییم

اللّهُمَ عَجّلِ لِوَلیکَ الفَرَج

۳۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۸۹ ، ۱۸:۰۴
حسن زاده